English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7846 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nuclide U اشکال اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
nodus U اشکال
drawback U اشکال
traversing U اشکال
traverses U اشکال
drawbacks U اشکال
traversed U اشکال
traverse U اشکال
spinosity U اشکال
worriment U اشکال
snaggy U پر اشکال
node U اشکال
nodes U اشکال
bugs U اشکال
bugging U اشکال
dead lock U اشکال
disadvantages U اشکال
disadvantage U اشکال
barely U با اشکال
bug U اشکال
trouble shooting U رفع اشکال
demurrable U اشکال کردنی
difficulty U اشکال زحمت
difficulties U اشکال زحمت
forms of currency U اشکال پول
diversely U به اشکال مختلف
i can add rapidly U به اشکال ما افزود
geometrical figures U اشکال هندسی
debugging U اشکال زدائی
debugging U اشکال زدایی
troubleshooting U اشکال یابی
hardness U اشکال سفتی
to tide over a difficulty U اشکال را بر طرف
debug U اشکال زدایی
debugger U اشکال یابی
debugger U اشکال زدائی
debugged U اشکال زدایی
defect description U توضیح اشکال
description of error U توضیح اشکال
fault description U توضیح اشکال
smooth delivery U تحویل بی اشکال
debugs U اشکال زدایی
baboon U اشکال مضحک
baboons U اشکال مضحک
geometric shapes U اشکال هندسی
impediment U محظور اشکال
burbles U اشکال بی نظمی
burbled U اشکال بی نظمی
to make difficulties U اشکال تراشیدن
burble U اشکال بی نظمی
error description U توضیح اشکال
impediments U محظور اشکال
burbling U اشکال بی نظمی
to create a difficulty U اشکال پیش اوردن
debug U اشکال زدایی کردن
program debugging U اشکال زدایی برنامه
acataposis U اشکال عمل بلع
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
debugs U اشکال زدائی کردن
debugs U اشکال زدایی کردن
debugged U اشکال زدائی کردن
debugged U اشکال زدایی کردن
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
debug U اشکال زدائی کردن
swarms U چندین اشکال برنامه
wells U بدون اشکال اوه
diversiform U دارای اشکال مختلف
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
kaleidoscopes U لوله اشکال نما
kaleidoscope U لوله اشکال نما
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
debugger U برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug aids U ادوات اشکال زدایی
well U بدون اشکال اوه
handicaps U امتیاز دادن اشکال
handicap U امتیاز دادن اشکال
bottle neck U مانع اشکال کار
To get into difficulties. U دچار اشکال شدن
swarm U چندین اشکال برنامه
discomfited U ایجاد اشکال کردن
discomfiting U ایجاد اشکال کردن
discomfits U ایجاد اشکال کردن
dysphonia U اشکال در حرف زدن
dysphagia U اشکال دربلعیدن غذا
swarmed U چندین اشکال برنامه
To raise difficulties . To creat obstacles. U اشکال تراشی کردن
There is the rub. U اشکال درهمین جااست
discomfit U ایجاد اشکال کردن
add U قرار دادن اشکال کنار هم
adding U قرار دادن اشکال کنار هم
adds U قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time <idiom> U با اشکال وبه سختی وقت
filet U توری دارای اشکال مربع
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
To put obstacles in the way. U سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
bugs U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugging U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
bug U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
diatomic U دو اتمی
nuclear strike U تک اتمی
hexatomic U شش اتمی
monoatomic U یک اتمی
atomic U اتمی
nuclear U اتمی
triatomic U سه اتمی
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
intarsia U منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
diatomic molecule U مولکول دو اتمی
nuking U زیردریایی اتمی
nuking U کنشگر اتمی
nuking U نیروگاه اتمی
nukes U کنشگر اتمی
mushromm could U کلاهک اتمی
nukes U نیروگاه اتمی
fission bomb U بمب اتمی
A-bomb U بمب اتمی
mass number U وزن اتمی
median lethal dose U دوزمتوسط اتمی
monoatomic gas U گاز تک اتمی
monoatomic molecule U مولکول تک اتمی
monoatomic solid U جامد تک اتمی
nuclear warfare U جنگ اتمی
tetratomic U چهار اتمی
nuclear cell U پیل اتمی
nuclear parity U همطرازی اتمی
A-bombs U بمب اتمی
nuclear winter U زمستان اتمی
fission products U مواد اتمی
fission reactor U واکنشگاه اتمی
fission to yield ratio U بازده اتمی
nukes U زیردریایی اتمی
nuked U کنشگر اتمی
nuked U نیروگاه اتمی
nuked U زیردریایی اتمی
nuke U کنشگر اتمی
nuke U نیروگاه اتمی
nuke U زیردریایی اتمی
polyatomic U چند اتمی
atomic energy U انرژی اتمی
atomic fusion U همجوشی اتمی
cloud U قارچ اتمی
atomic interaction U بر هم کنش اتمی
atomic lattice U شبکه اتمی
atomic mass U جرم اتمی
fallout U ریزش اتمی
atomic clock U ساعت اتمی
atomic number U عدد اتمی
atomic pile U واکنشگاه اتمی
atomic fusion U گداخت اتمی
clouding U قارچ اتمی
clouds U قارچ اتمی
atomic fission U شکافت اتمی
piled U پیل اتمی
atomic crystal U بلور اتمی
atomic configuration U ارایش اتمی
pile U پیل اتمی
atomic bond U پیوند اتمی
atomic absorption U جذب اتمی
atom samshing U انفجار اتمی
atom rocket U موشک اتمی
atomic energy U نیروی اتمی
atom number U عدد اتمی
atomic reactor U واکنشگاه اتمی
atomic polarization U قطبش اتمی
nuclear U مربوط به اتمی
atomicity U فرفیت اتمی
nuclear reactors U پیل اتمی
atomic weight U جرم اتمی
radiation U تشعشع اتمی
nuclear reactor U پیل اتمی
atomics U فیزیک اتمی
atomic weight U وزن اتمی
Recent search history Forum search
2single gas
2single gas
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com